غزل.....
غزل ، قصيده ، رباعی ، ترانه ای کهنه
برای نثر و فکاهی ، بهانه ای کهنه
دوباره نقش فروغ و مصدّق و نيما
و شعر تازه که شد عاشقانه ای کهنه
به کوچه باغ سپهری پناه می بردی
که جای تازه بيابی ! و خانه ای کهنه ـ
ـ نصيب شعر تو شد تا کنار کرکس ها
قفس بسازی و در آشيانه ای کهنه ـ
ـ به فکر ليلی و مجنون تازه ای باشی
که شعر نو تو بکاری به دانه ای کهنه
ميان خاک تنت را نگاه کن ! حالا
جوانه زد غزل اما ، جوانه ای کهنه
به خاطرت چه سپردی ؟ پرنده يا پرواز
پرنده ای شده ای کنج ِلانه ای کهنه
نشسته ای تو درون قفس و می بينم
که شعر من شده شکل بهانه ای کهنه
غزل قشنگی بود حسين جان! خيلی روان و شيوا مصرع چهارم خيلی خوبه کلا شروع خوبی داشت اما ادامه محکمی نداشت مثلا بيت آخر«نشسته ای تو درون قفس و می بينم» تو از روونی شعر خوبت کم کرده ولی کلا ازش خوشم اومد.یه بار مفتخرمون کنین خودتون برامون شعر بخونین بابا.با قلیون حال می ده تو اون حیاط پشتیه.
ايول بابا. تو ديگه کی هستی. حال کرديم.
سلام کار خوبی شده دستت درست
سلام دوست عزیزم به روزم با ترانه ای از جنس درد تقدیم به همهی دوستان عزیزم که خداوند بهشون صبر بیشتر و دل بزرگتر داد و جسمی به دیدهی ناتوانان واقعی، ناتوان...خوشحال میشم سر بزنی قربانت
سلام ميان خاک تنت را نگاه کن ! حالا جوانه زد غزل اما ، جوانه ای کهنه ..............
احتمالن منظورت اینه که : يه وقت کامنتی رو بی جواب نذارم !!! چون نزار فقط من یدونه میشناسم اونم نزار قبانیه !!! یدونه ام خودم وقتایی که زار و نزارم !!!!!
سلام دليل عشق حقيقي ست عشق هاي مجاز وبلاگ سينا علي محمدي راه اندازي شد www.parehkhat.blogfa.com
عکس شوهر خاله صبا رو دیدی؟!!!!
آپدیت نمی کنی ؟ حد اقل این کامنت هات رو به روز کن...... چَ کار داری می کِنی؟
حال این محسن زیر بوته ای رو هم بگیر اساسی.....